تراز

باید در تراز انقلاب بود

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دارم سر مزار خودم گریه می کنم» ثبت شده است

دیروز تولدم بود اما...

کنار مزار پدر شهیدش نشست.

بغضش ترکید با گریه گفت: پدر دیروز تولدم بود.

و من مثل تمام سال های گذشته شمع هایم را بی آنکه تو کنارم باشی،
فوت کردم.

پدر امروز من 26 ساله شدم و این

یعنی یک سال از تو بزرگترم.
چه طعم تلخی دارد، وقتی یکسال از پدرت پیرتر باشی

پ ن :

نمی دونم می تونید تصور کنید یا نه 

من وقتی خودمو تو این قصه متصور شدم ، 

تازه متوجه شدم چقدر تنهان این فرزندان شهیدی که بعضی ها انگهای مختلف بهشون میزنن

دیروز گزارشی از یه مادر شهید دیدم که براشون فیلم "شیار 143" رو اکران خصوصی گذاشته بودن. به قدری تحت تاثیر حرفای یکی از مادرای شهدا قرار گرفتم که تا 15 دقیقه نمی تونستم جلوی هق هق خودمو بگیرم.

این مادر می گفت 31 ساله که منتظر اومدن پسرشه، می گفت "اگه امام زمان (عج) صلاح بدونه حتی به یه بند انگشتشم  راضی ام البته اگه صلاح می دونه"

همین برای من پر مدعا کافیه

الحمدلله

مطالب مرتبط:

با دید این عکس اگه بارونی نشدی، احتمالا دل نداری

دلایل برتری زنان مسلمان به حوری بهشتی

تندیس شدن سخته

اگه میخواید ثواب کنید....

بقضی که خریدارش خداست

پدری که راضی به گردن زدنی پسرش شد

داستان کوتاه :: دختری که آرزوش مرگ پدره!

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

دارم سر مزار خودم گریه می کنم

اگه دلتون شکست مارو هم دعا کنید

یک اربعین برای تو حیران شدم حسین

مانند گیسوی تو پریشان شدم حسین

 

با چند قطره اشک دل من سبک نشد

ابری شدم به پای تو باران شدم حسین

 

زلفی اگر که ماند برای تو پیر شد

در اول بهار زمستان شدم حسین

 

کوفه به کوفه کوچه به کوچه گذر گذر

قاری شدی مفسر قرآن شدم حسین

 

دیدی چگونه آخر عمری دلم شکست

دیدی چگونه پاره گریبان شدم حسین

 

تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

دارم سر مزار خودم گریه می کنم

 

ای سایه ی بلند سرم ای برادرم!

آیینه ی ترک ترکِ در برابرم

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
تراز قلم