خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود ز دام خال سیاهش کسی رها نشود خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار به نزد یار چو ما پـست و بی بها نشود به حق رَخت غلامی خدا کند که کسی چو ما ز ســفره ارباب خود جدا نشود جــواب ناله ی ما را نمی دهد دلبر خدا کند که کــسی تحبس الـدعا نشود به خانه ی دل ما پا نــمی نهد دلــــبر خدا کند که دلی خـــانه ی جفا نشود شنیده ام که از این عبد یار خـــسته شده خدا کند که به اخراج ما رضا نشود مریض عـشقم و مارا طبیب لازم نیست خـــدا کند که مریضیِ ما دوا نشود