تراز

باید در تراز انقلاب بود

۳۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تراز» ثبت شده است

غرب آسیا یا خاورمیانه ؟

من اصرار دارم این منطقه را «غرب آسیا» بگویم، نه خاورمیانه. تعبیر خاور دور، خاور نزدیک، خاور میانه درست نیست. دور از کجا؟ از اروپا. نزدیک به کجا؟ به اروپا. یعنى مرکز دنیا اروپاست؛ هر جائى که از اروپا دورتر است، اسمش خاور دور است؛ هر جا نزدیکتر است، خاور نزدیک است؛ هر جا وسط است، خاورمیانه است! این تعریفى است که خود اروپائى‌ها کردند؛ نه، ما این را قبول نداریم. آسیا یک قاره‌اى است؛ شرقى دارد، غربى دارد، وسطى دارد؛ ما در غرب آسیا قرار داریم. بنابراین منطقه‌ى ما اسمش منطقه‌ى غرب آسیاست، نه منطقه‌ى خاورمیانه.


بیانات در دیدار اساتید دانشگاه‌ها
/۱۳۹۱/۰۵/۲۲

۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
تراز قلم

در انتظار تو مژگان به چشم من گل کرد

در انتظار تو مژگان به چشم من گل کرد
زبان ز بردن نام تو در دهن گل کرد

شهید عشق تو در حشر یک چمن لاله است
که وقت خفتنش اندر لحد، کفن گل کرد

کمان لاله در این دشت داغ بی‏رنگی است
به پیش چشم تو چون آب، خون من گل کرد

خیال زخم تو شاید به خواب باغ گذشت
که صد چراغ به داغ تو در چمن گل کرد

ز فیض صحبت خونین‏دلان مشو غافل
اویس دید عقیقی که در یمن گل کرد

چگونه چشم زلیخا حیا کند، یوسف
که چشم پیر من از بوی پیرهن گل کرد

 

یوسف‏علی میرشکاک



برگرفته شده از 

حدود گلیم

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
تراز قلم

از اوباما یاد بگیریم

حتما این خبر رو تا حالا خوندین که اواباما صریحا اعلام کرده که به دخترانم تا سن 18 سالگی اجازه ورود به فیس بوک را نمی دم .

تازه این باره اول نبوده که میگه سال گذشته هم که بازار رفع فیلتر فیسبوک تو ایران داغ شد( البته نه به داغی امسال) دوباره همین نظر رو از آقای رئیس دولت آمریکا( ببخشید رئیس جمهور ) بشنویم.

اوباما فیس بوک

بعد اون موقع آقای نجفی ما میگه "چه ایرادی داره، همسرو دختر منم دو تا پوک بزنن، من مخالف با محدودیت زن ها تو این زمینه هستم "

قلیون

بیایید یکم عقلانی فکر کنیم 

امام خمینی(ره) می گه: مسئولان باید در نظر داشته باشن که این مملکت اسلامی است و با قوانین اسلامی اداره می شود. 

آقایونی که پـُـز روشنفکری می دید، دیگه از رئیس جمهور کشور مطبوعتون(آمریکا) روشن فکرتر هستین که قبول کرده برای بچه هاش فیسبوک فیلتر باشه .

برادر من ، خواهر من ، خداییش دارید با کی لجبازی می کنید. از طرفی هر جا می شینید می گید " مردم ما فرهنگشون پاییه ، مردم ما فرهنگ استفاده از اینترنت و موبایل رو ندارن، مسئولین ما باید اول فرهنگ یه چیز رو بیارن و بعد خود اون وسیله یا خدمت رو ، ما جهان سویم هستیم و ......" وتا دلتون بخواد از این حرفا رو خوب پشت سر هم می گید. آما ..... آما به این نکته نگاه نمی کنید که همون هایی که این وسایل رو با فرهنگش دارن، الان از داشتنش پشیمون شدن و یا اون رو در بین اعضای خانواده خودشون محدود و فیلتر می کنند . بابا اونها با چه زبونی باید بگن که این محصولات رو برای این سری سوءاستفاده هاشون می خواستن و می خوان نه برای خودشون و نزدیکانشون.

بیایید قبل از حرف زدن و الکی نق نق کردن یا محترمانه بگم نقد کردن ، کمی فکر بکنیم.

باور کنید هر کسی می تونه به هر چیزی گیر بده و از نقص هاش کتاب بنویسه، اما کم هستن افرادی که بتونن پیشنهادهای درست و حسابی و کاربردی بدن.

می دونید چرا ؟؟؟؟؟

سخن به طول کشیده اینو می ذارم برا یه فرصت دیگه انشالله

۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
تراز قلم

تندیس شدن سخته

چند سال پیش تو مسجد دانشگاه یه جمله خوندم ، قبل از نماز ظهر بود ،ما که نمازمون روح نداره اما اون نماز واقعا تو فکر بودم 

یعنی اگه نماز جماعت نبود ، مطمئن بودم که تا چند ساعت می شستم و به اون جمله فکر می کرد

نوشته شده بود :

تندیس

اگه می خوای لذت ایستادن رو بچشی ، باید اول بشکنی(خم بشی) به زانوهات فشار بیاری و سختی نگه داشتن بارهای روی دوشت رو تحمل بکنی .

با خوندنش ناگهان یاد یه جمله دیگه افتادم :

اگه سنگی تحمل ضربات تیشه رو نداشته باشه، هیچ گاه تندیسی زیبا نخواهد شد

و این بود که نشستم و با خودم فکر کردم،

- چقدر مشکلات داشتم و دارم 

- چقدر زخم زبون ها شنیدم و می شنوم

- چقدر بی احترامی ها دیدم و می بینم 

- چقدر نا ملایمتی ها روزگار رو کشیدم و می کشم

- چقدر تهمت ها رو به زدن و می زنن

- چقدر خون جگر ها رو خوردم و می خورم

- چقدر اشکهام باریدن و می بارن

- چقدر درد ها رو کشیدم و می کشم

- چقدر زخم ها رو زدن و می زنن

- چقدر تنهایی ها رو .........

- چقدر 

- چقدر

- چقدر.................................

و این قصه سر دراز دارد.

اما با فکر کردن به این دو جمله معنی این سطر ها برام عوض میشه. منظورم این نیست که این زجر ها برام آسون میشه، نه ؛ فقط مزه هاشون تغییر می کنه

حتما براتون پیش اومده که گاهی می خوایید مثلا برید میوه بخرید( هدف خرید میده است)

اگه قرار باشه برای خودتون بخرید، یه نگاه معمولی به میوه ها می کنید و شاید با قیمت معمولی تری هم بتونید همون میوه رو تهیه کنید.

اگه بخوایید برای خانواده خریداری کنید، مسلما به کیفیت میوه، توجه بیشتری دارین حتی اگه قرار باشه هزینه بیشتری رو پرداخت کنید.

اما اگه یه مهمون ویژه داشته باشید دیگه فقط به این محل نگاه نمی کنید، می رید و می گردین و از بهترین مغازه با کیفیت ترین میوه شهر رو با قیمت چند برابر می خرید.

هدف یکی بود،وسیله هم که شما باشید یکسان بود. ولی علت باعث می شود که تلاش ها فرق کنه.

و این تموم اون چیزی بود که من رو به فکر فرو برده بود.

من برای چی باید چقدر تلاش کنم؟

خدا رو شاکرم که باره دیگه تو این زمان که از هر جهت تحت فشار هستم، این جمله رو بیادم آورد تا دوباره بتونم توی اهدافم بازبینی کنم و برای ادامه راه مصمم تر و پر قدرت تر قدم بردارم.

خیلی وقت نیست که مسئولیت های سنگین تری نسبت به شونه های ضعیفم رو روی شونه هام احساس می کنم و اگه کمک و یاری مداوم خداوند مهربون نبود، تا به حا حتما به کرّت زیر فشار این بار ثقیل تمامأ خرد شده و توانایی تحمل اون رو نداشتم.

لیکن از اونجایی که خدا خودش می دونه من به اون توکل کردم و زانوان این بنده حقیرش نای استقامت در مقابل ثقل مسئولیت محوله رو نداره، خودش به هر نوع و با هر وسیله ای که شد یاری کرد و حق خدایی رو به گردن منه رو ضعیف ادا کرد.

انشالله با کمک و یاری و خودش و یاری فرشته خودش بتونم شکر این نعمات رو هرچند اندک و لی در خور توان به جا بیارم .

گاهی گمان نمی کنی و می شود.........

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
تراز قلم