هفته گذشته دولت یازدهم تولد دوسالگی خود را همراه با افتتاح، گشایش، بازگشایش، کلنگ زنی، روبان بریدن، وعده دادن، تکرار وعدهها گذشته و خیل عظیمی از انواع جشن و رقص و پایکوبی برگزار کرد.
اما دراین بین وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات بهگونهای دیگر مشغول به شادی بود. جناب آقای محمود واعظی که لقب “رسانهایترین وزیر دولت یازدهم” یدک میکشد، تنها به رونمایی از پروژهها، افتتاحهای مجهول و سخنرانیهای رسانهای معمول خود پرداخته و خبری از عملی کردن پروژههای کلانی که بر عهده وی بوده، نیست.
واعظی پس از ۲ سال عهدهدار بودن مسئولیت این وزارتخانه، در هیچیک از نشستهای رسانهای مکرر خود از عملیاتی شدن پروژهای در سطح کلان کشور یا برطرف شدن یکی مشکل اساسی مردم در حوزه ارتباطات سخنی به میان نیاورده است.
در هفته دولت جناب وزیر پروژه “هاب ماهوارهای شرکت ارتباطات زیرساخت” را افتتاح کرد بیآنکه دلیل اجرای این طرح و درجه اهمیت این موضوع در بین خیل عظیم وظایف بر عهده، را شفاف کند. همچنین “راهاندازی مرکز مانیتورینگ و پایش فضای فرکانسی غرب و مرکز کشور” از دیگر پروژههای حساس افتتاحشده است. پروژههایی که حتی برای خالی نبودن عریضه در هفته دولت هم بهاندازه کافی چنگی به دل نمیزند.
در هنگامیکه پروژه عظیم شبکه ملی اطلاعات و دیگر پروژههای اقماری مرتبط با آن تنها استفاده رسانه دوست شده و خبری از عملیاتی شدن آن وجود ندارد؛ خبرها تنها حاکی از افتتاح طرحهایی با نامهای ثقیل و کمتر کاربردی است. این در حالی است که کارشناسان معتقدند در صورت اجرای صحیح و کامل شبکه ملی اطلاعات، انقلابی در فناوری اطلاعات کشور به پا میشود و علاوه اشتغال گسترده متخصصین این حوزه در سراسر کشور موجب جهت علمی و عملی در این شاخه از علم نیز خواهد شد. اشتغالی که علاوه بر ارزشافزوده شگفتانگیز خود میتواند از خروج میلیونها دلار عرض و بیلیونها بسته، اطلاعات ارزشمند از اسرار علمی و ملی جلوگیری کند.
البته باید اذعان کرد افزایش سرعت اینترنت در برخی شهرهای بزرگ نیز در کارنامه ۲ ساله آقای وزیر دیده میشود؛ طرحی که بسیاری از کارشناسان ایرادات جدی به آن وارد میدانند. برخی از این موارد عبارتاند از:
-
نداشتن پیوست فرهنگی
در چندین سال گذشته همواره یکی از دغدغههای عمومی مردم و مسئولین در مواجه با محصولات نوین فنّاوری، عدم فرهنگسازی پیش از ورود بوده است. اما گویا وزارتخانه آقای واعظی اعتقادی به فرهنگ و فرهنگسازی ندارد. پیوست فرهنگی در همه کشورهای جهان برای همه محصولات تعریفشده است.کره جنوبی پیش از صادرات تلویزیونهای ۳ بعدی خود به یونان و دیگر کشورهای حوزه یورو مجبور به ارائه پیوست فرهنگی محصول خود بود.
در ایالاتمتحده آمریکا نیز حتی برای راهاندازی سایت فیسبوک و زیرمجموعههای آن برای دریافت بودجه اولیه؛ پیوست فرهنگی خود را تهیه و ارائه کردند.
شیمون پرز نیز هنگام بازدید خود از فیسبوک به این نکته اشاره کرد که : «فیسبوک زندگی به سبک صهیونیستها را ترویج میدهد.»
-
عدم فرهنگسازی پیش از ورود برای خانوادهها
یکی از آفات رشد سریع فنّاوری و محصولات آن برای جوامعی با فرهنگ غنی و کهن بومی همچون ایران، عدم تطابق برخی محصولات فرهنگی خارجی با فرهنگ اصیل داخلی است. حال دراینبین مسئولیت جلوگیری از خدشهدار شدن فرهنگ ایرانی اسلامی بر عهده افرادی است که مسئولیت پستهای مرتبط را بر عهده گرفتهاند.
در شرایط کنونی که ان شاءالله مسئولین در غفلتاند(و نه در بیتوجهی و عناد) کودکان،جوانان و خانوادههای ایرانی قربانیان این جنگ فرهنگی و ترور فرهنگیاند.
-
نداشتن زیرساخت فنی مناسب در بسیاری مناطق
باوجود تبلیغات شرکتهای مختلف ارائهدهنده اینترنت و حتی مخابرات مبنی بر سرعتهای ۱۶M، ۱۲M، ۱۰Mو از این قبیل موارد، اما حتی در شهرستانهای اطراف تهران هم امکان برخی از این سرعتها وجود ندارد حال چه رسد به شهرها و شهرستانهای دیگر نقاط کشور. البته اگر همین سرعتهای محدود نیز بین ۴ مشترک یا ۸ مشترک تقسیم نشود.
نکته دیگر نیز فرسودگی و پرت سرعت به دلیل زیرساختهای قدیمی است که هزینه آن از جیب مردم داده میشود.
-
نداشتن مجوز قانونی و پیوست فرهنگی بهمنظور راهاندازی نسل سوم و چهارم اینترنت همراه
نسلهای نوین اینترنت تلفن همراه نیز مانند دیگر محصولات فنّاوری باید همراه با پیوست فرهنگی و مصوبه قانونی اجرایی شوند. هیچکس از افزایش سرعت و کیفیت وسایل ارتباطی ناراضی نخواهد شد، اما باید همه جنبههای آن را در نظر گرفت. هنگامیکه نوجوانی ۸ ساله که غرق در دنیای خود است تنها با یک کنجکاوی کودکانه میتواند به محتوایی دست یابد که برخی بزرگسالان نیز از دیدن آن شرم دارند؛ آیا راهاندازی این بدون محدودیت و نظارت این امکان توسط مسئولین ذینفع اقدامی عقلانی است؟
-
نداشتن مجوز قانونی برای افزایش پهنای باند اینترنت بینالملل
طبق قانون دولت موظف به افزایش سرعت و کیفیت خدمات اینترنت ملی است؛ یعنی شبکه پاک، ایمن، ارزان، سریع و پایدار. این هدف با اجرای شبکه ملی اطلاعات بهصورت درست و کامل اجرایی خواهد شد. محمود واعظی تاکنون غافلانِ یا عامدانه تنها به “افزایش سرعت” توجه داشته است. افزایش سرعت اینترنتی آمریکایی که برای مردم ایران از هر لحاظ(اقتصادی- فرهنگی- اجتماعی- سیاسی- امنیت ملی و …) بسیار گران تمام میشود. درصورتیکه اگر همین مقدار زحمت را خرج پهنای باند داخلی مینمود، تابهحال سرعتی بهمراتب بیشتر از شرایط فعلی در دسترس تمامی شهرستانها و حتی نقاط دور افتاده قرار داشت.
در فروردین سال جاری، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، به علت افزایش پهنای باند اینترنت “بدون ارائه پیوست های لازم، از جمله پیوست های فرهنگی، امنیتی، سیاسی، اقتصادی و…”، از مجلس محترم شورای اسلامی کارت زردی دریافت نمود. با این حال، پس از گذشت تنها دو ماه از این جریان، وزارت خانه متبوع، از سه برابر شدن ظرفیت پهنای باند اینترنت، تا پایان سال جاری خبر داد. خسروی، معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در مصاحبه ای اعلام کرده است که دولت، اهدافی فراتر از اهداف بند الف ماده ۴۶ قانون برنامه پنجم توسعه کشور دارد.
تمامی این اقدامات به نقض قوانینی اشاره دارد که به علت عدم پرداخت رسانه ها به سبب ظاهر بینی در این حوزه و پشت پرده بودن برخی از آنها درحال اتفاق است. به عبارت دیگر وزارت ارتباطات در نبود نظارت و بازرسی نهاد های بالادستی اقدام به نقض قانون می کند. شورای عالی فضای مجازی و مجلس شورای اسلامی هریک به نوبه خود در این نقض آشکار قانون سهیم هستند.
بیتوجهی به اقتصاد مقاومتی در وزارت ارتباطات
یکی از اصلیترین مضامین اقتصاد مقاومتی تولید ارزشافزوده بیشتر در کشور است. فناوری اطلاعات حوزه ایست که از این حیث از توان بالایی برخوردار است. محمود واعظی که در هفته دولت، روزانه نشستهای مختلف خبری برگزار کرده بود و وزارتخانه خود را بهعنوان یکی از فعالترین زیرمجموعههای دولت در تحقق اقتصاد مقاومتی معرفی میکرد؛ در دیدار با رهبری هیچ حرفی برای گفتن نیافت. نکته ظریف زمانی بود که باقی وزرا گزارش سالانه خود را در حضور رهبری ارائه نمودهاند، امام خامنهای پس از دقت در تمامی گزارشها چند عبارت مختصر و صریح بیان نمودند:
«یکی هم مسئلهی اقتصاد مقاومتی است. خب، امسال سال دوّم اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی پارسال -سال ۹۳- شروع اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی بود. دوستان دولت هم گزارشهایی به من دادند که من شخصاً و زباناً از آقای جهانگیری تشکّر کردم آنوقتی که ایشان به پانزده دستگاه ابلاغ کردند که این کارها را، این وظایف را باید انجام بدهید. بعد هم حالا یک گزارش مفصّلی فرستادند که البتّه برای من خلاصه کردند آن گزارش را و تماماً خواندم، نگاه کردم. کارهایی که انجامگرفته درزمینهی اقتصاد مقاومتی، بعضیهایش کارهای مقدماتی است؛ حالا مثالهایش را بخواهم بزنم، طول میکشد، وقت میگذرد؛ بعضی از کارهایی که گزارششده، مربوط به بندهای اقتصاد مقاومتی نیست، اگرچه حالا ارتباط دادهشده امّا کارهای جاری دستگاهها است؛ بالاخره دستگاهها یک کارهای جاری دارند و اینها را به شما گزارش کردند که این کارها را ما کردیم؛ اینها آمده جزو کارنامهی دستگاهها درزمینهی اقتصاد مقاومتی؛ درحالیکه این نیست. بعضی از کارها هم ارتباطی اصلاً به بندهای اقتصاد مقاومتی ندارد؛ این مقدار کافی نیست.»