تراز

باید در تراز انقلاب بود

۱۳ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

پدری که راضی به گردن زدنی پسرش شد

زمانی که به امر معاویه علیه الهاویه حُجربن عَدی را برای قتل بردند از او پرسیدند آیا اول خودت را بکشیم یا فرزندت را؟
حجر به قاتل خود گفت: اگرمی خواهی که فرزندم را بکشی او را پیش از من گردن بزن!
جلّاد فرزند را گردن زد.
به حجر گفتند : چرا در داغ فرزندت شتاب کردی؟
گفت:
بیم آن داشتم که چون او برق شمشیر را بر گردن من ببیند، بهراسد و دست از ولایت امیرمومنان
علی (علیه السلام) بردارد و آنگاه میان من و او در اقامتگاه جاوید که خداوند صابران را به آن
وعده فرموده جدایی افتد

 

 

به نظر می رسد تنها مهر پدری است که راضی به چشاندن طعم خون برای آزادگی به فرزند شود. پدری از جنس حریت خالص

 

پدری که خود را خرج ولایت می کند البته تنها خودش فدایی نبوده ، او تمام عمر و ثمره زندگی اش را هم در راه عشق نابش زیر تیغ می نشاند.

 

در وصف مظلومیتش همین بس که بعد از ۱۴۰۰ سال بازهم بر جسمش که همانند ایمانش رنگ فنا به خودش ندیده بود ، لاله های خوش رنگ روییده است اما این زیبایی ها را چشمان حسود نتوانستند تحمل کنند و باز همان داستان اهانت را تکرار کردند.

 

قلم این حقیر تاب نوشتن از این بی حرمتی ها را ندارد اما باید وظیفه را انجام داد، به احساس را کنترل.

اگر قرار باشد این رفتار خصمانه و ضد ارزشی و همچنین ضد اخلاقی ادامه داشته باشد، هرگز آرام نخواهیم داشت و با هر اسلحه ای که در اختیار داریم با این متجاوزین به حریم های ارزشی و اخلاقی مردم به شدیدترین صورت حمله خواهیم نمود .

شیعه و سنی متحدانه از مرزهای ارزشهای دینی و بزرگان خود دفاع می کند و استوار بر این عقیده خود تا خون در رگهایش جریان دارد ایستاده است.

برادران و خواهران من ، دشمن آشکار ما امروزه آشکارا بر طبل بی حرمتی به تمامی آنچه که ما به عنوان پشتوانه عقیدتی خود  میدانیم، می کوبد. حال اگر ما آسوده بنشینیم و پاسخی کوبنده تر بر این رفتار وارد نکنیم ، او جسورتر شده باز هم ادامه این اقدامات را خواهیم دید.

بزرگ نمایی قدرت پوشالی صهیونیسم ها و دست پرورده های متجاوز سوری اش بر همگان مبرهن است و این سیاست ورزی ها برای حفظ امنیت این رژیم و همچنین ایجاد جنگ داخلی در مخالفانش، با بصیرتی که مومنین در چندسال اخیر کسب نموده اند ، راهبردی شکست خورده و کوتاه مدت است.

 

لازم می دانم بگویم این لشکرکشی ها هیچگاه باعث عقب نشینی مردم از آرمانهای خود نخواهد شد و با قدرت حماسه های سیاسی و اقتصادی خود را می سازند . مردم ما به برای حماسه سازی انگیزه و نیروی لازم را دارند و با راهنمایی ها و رهبری های امام شان به قله های پیشرفت و عزت خواهند رسید و در این مسیر اگر لازم باشد از هر گونه ناهمواری ها گذر و با خطرات احتمالی از جمله جانوران درنده خو مقابله خواهیم کرد. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

مد روز اینه

 

 

کوفیان یکی یکی نامه به امام حسین (علیه السلام) نوشتند و از او دعوت کردند ؛ گفتند امروز این مد روزه

 

ماها رو ماشینهامون یا حسین نوشتیم و دامب و دومب موسیقی هامون را به دامب و دومب نوحه ای تبدیل کردیم؛ گفتیم امروز این مد روزه

 

 

 


 

کوفیان یکی یکی به استقبال سفیر امام (مسلم بن عقیل) آمدند گفتند استقبال کردن سفیر؛  مد روزه

 

ما به استقبال غذاهای نذری رفتیم و از سفره  دین شناسی کاروان حسینی خوردیم و نمک گیر نشدیم گفتیم فقط  لقمه تبرّک خوردن ؛ مد روزه

 


 

کوفیان یکی یکی شمشیرهاشون را برای جنگ ؛ تیز می کردن می گفتند حالا این  مد روزه

 

ماها شمشیرهامون را بر فرقمان کوبیدیم تا خوراک دین ستیزی رسانه های بیگانه شویم گفتیم این مد روزه

 


 

کوفیان هلهله کردند تا نشنوند سخنان حق عاشورائیان را ؛ گفتند این  مد روزه

 

ماها طبلهامون را بی شناخت از قیام حسینی بزرگتر می کنیم میگیم حالا این       مد روزه

 


 

کوفیان یکی یکی برای حضور در صحنه جنگ جمع می شدند گفتند امروز این   مد روزه

 

ماها در تماشاخانه عزاداریها ؛  سیاه پوش جمع شدیم بی معرفت به نهضت حسینی ؛ گفتیم حالا این مد روزه

 


 

کوفیان برای شهید کردن امام حسین (علیه السلام) متفق القول شدند و متحد ؛ گفتند این حالا  مد روزه

 

ماها هر کدوم در چند قدمی یکدیگر تکایای جداگانه زدیم و سینه زنی های جداگاته تشکیل دادیم چون حالا تفرقه در جمع عزاداریهای ما ؛ مد روزه

 


 

کوفیان ناموس کاروان حسینی را از میان نامحرمان بردند ؛ گفتند این  مد روزه

 

ماها در وبلاگهامون کنار دخترکان عاشق ؛ از قیام حسینی نوشتیم گفتیم این         مد روزه

 


 

کوفیان برای چند درهمی ؛ خون حق ریختند به امید اینکه بعداً توبه کنند چراکه میگفتند  مد روزه

 

ماها روی جمله (دلمون صافه ) مانور دادیم و کج دینی کردیم به امید توبه در کهنسالی ؛ گفتیم حالا این مد روزه

 


 

و این چنین امام حسین (علیه السلام) مظلوم تاریخ گشت

 

چون نشنیدیم

 

صدای حی علی الصلاه او را در ظهر عاشورا

 

چون نشنیدیم

 

 

 

حجاب و عفاف کاروان زینبی را

 

 

 

 

 

 

افسر جوان جنگ نرم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

اگه میخواید ثواب کنید....

زیر بارون خیس آب شده بودم، پنچر شدن ماشین تو این خیابون سوت و کور و زیر این بارون دیگه ته بدشانسی بود،
همینجور که داشتم با لاستیک پنچر شده زیر بارون ور می رفتم خدا خدا می کردم که کسی برام مزاحمت ایجاد نکنه

تو این فکرا بودم که از پشت سر یکی صدا کرد :خواهر می تونم کمکتون کنم
نگاهش کردم تا بخوام جواب بدم دیدم دست به کار شد و شروع کرد به تعویض لاستیک...
احساس آدم تشنه ای رو داشتم که وسط بیابون به آب رسبده
نمی دونستم چه جوری ازش تشکر کنم ...
کارش که تموم شد خداحافظی کرد و راه افتاد که بره، گفتم بارون شدیده اگر مایل باشید تا جایی برسونم ، تشکر کرد و گفت منزل من نزدیکه اگر میخواهید ثوابی ببرید اون خانم و بچه رو که جلوتر وایستادن تا جایی برسونید ...
نگاه کردم دیدم جلوتر یه خانم چادری با بچه اش منتظر ماشین هستن، رفتم و سوارشون کردم تو راه با خانمه شروع کردیم به صحبت کردن کلی دعام کرد که زیر بارون به داد خودش و بچه اش رسیدم می گفت خیلی وقته منتظر ماشینه اما ماشینی رد نمی شده به شوهر شهیدش توسل کرده منم بلافاصله رسیدم، به منزلشون که رسیدیم بهم تعارف کرد که برم بالا و دستامو که روغنی و کثیف شده بود بشورم
من هم قبول کردم
وارد منزلشون که شدم عکس شوهر شهیدش رو روی دیوار خونه دیدم
بدنم یخ کرد
همون مردی بود که کمکم کرد تا پنچری ماشینو بگیرم..
۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم