تراز

باید در تراز انقلاب بود

۶۲ مطلب با موضوع «اجـتـمـاعــی :: سـبـکـــ زندگـی» ثبت شده است

6 راه مقابله با کاهش آب بدن در ماه مبارک رمضان

معمولاً تحمل گرسنگی در ماه مبارک رمضان ساده تر از تحمل تشنگی است. ولی برای در امان بودن از تشنگی نیز راه حل‌هایی وجود دارد.

 

 

آب

 

از آنجا که آب در حدود 70 درصد از بدن ما را تشکیل می‌دهد، اهمیت آن را نمی‌توان نادیده گرفت.

 

تقریباً هر عملی که در بدن انجام می‌شود با کمک آب صورت می‌گیرد: از حذف مواد زائد گرفته تا کمک به هضم غذا، نگه داری سالم پوست و حمل و نقل مواد غذایی در سراسر بدن.

 

اگر نتوانید مواد مغذی و مواد معدنی از دست رفته از طریق تعریق را جایگزین کنید، ادامه این روند سبب تضعیف بدن شما در پایان ماه مبارک رمضان خواهد شد. حتی از دست دادن مقدار کمی آب بدن می‌تواند سبب خستگی، سرگیجه و سردرد و عدم تمرکز شود. تأمین این مواد شدنی نیست مگر با وعده های افطار و سحر سالم و اصولی.

 

 

چند پیشنهاد مفید:

 

1- با توجه به این که ماه رمضان امسال در فصل گرم سال قرار دارد به روزه‌داران توصیه می‌شود برای پیشگیری از کاهش شدید آب بدن تنها در صورت ضرورت از منزل خارج شوند. در طول روز از نور خورشید فاصله بگیرید و حتی‌الامکان در مناطق سایه دار و خنک بایستید. در صورت امکان از پوشش کلاه استفاده کنید و فعالیت‌های بدنی را کاهش دهید.

 

 

 

2- با فاصله یک ساعت بعد از افطار سعی کنید 8 لیوان آب و مایعات خنک را به مرور تا هنگام خواب بنوشید و حتی‌الامکان از نوشیدن چای، قهوه و نوشابه‌ها، به دلیل دارا بودن سطح بالایی از کافئین و شکر خودداری کنید چرا که این مایعات باعث از دست رفتن سریع‌تر آب بدن می‌شوند.

 

دقت داشته باشید که نوشیدن آب زیاد در هنگام سحر تأثیری در پیشگیری از تشنگی ندارد، زیرا در صورت نوشیدن آب بیش از حد نیاز، بدن آب اضافی را دفع می‌کند. پس، آب مورد نیاز بدن باید در فاصله میان افطار تا سحر به تدریج و از طریق مصرف آب و میوه‌های آب‌دار تأمین شود.

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
تراز قلم

همـسـردارے

 

 

 √ همـسـر دار ے 



√ زن در کشاکش زندگے ِ زنانــه ے خود،
به تلاطم هایے برخـورد مےکند،
و چون روح او ظریف تـر است؛
بیشتـر بــه آرامش، بـه آسایش، بـه تکیــه کردن بـه یک شخص مطمئـن احتـیاج دارد.
او کیست؟

او « شـوهــر » است.

+ امام خامنه اے(حفظه الله) +

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

هیچ منتی در کار نیست

تویه زندگی هر کسی یه نفری هست که

- حاضری به خاطرش دنیا رو جا به جا کنی

- حاضری به خاطر آرامشش به همه دنیا بگی هیسسسس ( حتی اگه مجبور بشی یه تنه به جنگ همه بری)

- حاضری به خاطر حفظ امنیتش سینه خودتو سپره همه تیغ های زهرآلود کنی

- حاضری گرمت بشه ،‌سردت بشه ، مریض بشی، اما نذاری اون گرما، سرما و بیماری رو تجربه کنه

- حاضری حرف بشنوی ، کوچیک بشی ، خورد بشی ، ولی اجازه ندی اون بفهمه بیرون چه خبره

- حاضری برای حفظ لبخند رویه لبش ، بخندی و به روی خودت نیاری که چند نفر از پشت دارن مدام با چاقو بهت ضربه میزنن

- حاضری دست به کارایی بزنی که در حالت عادی هرگز حتی بهش فکر نمی کنی

- حاضری غرورت دست مایه ی اهانت و بی احترامی دیگران بشه ولی نذاری کوچیک ترین بی حرمتی به اون بشه 

- حاضری زیر بارون خیس بشی و زیر برف یخ بزنی و اون بگه: چقد بارون و برف رو دوست دارم 

- حاضری بخاطر دلی که به اون بستی از دلبستگی هات بگذری 

- حاضری .....

- حاضری ........

- حاضری .............

اینا همش به خاطر حضور یکیه

 

توجه                             توجه 

هیچ منّتی در کار نیست

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
تراز قلم

دوست ندارم با اشتباهام زندگی ام خراب شود

 

 

در یکی از روزهای گرم جوانی که تازه ازدواج کرده بود خود را به نزد عارفی رساند و به او چنین گفت:
من از راه دوری آمده ام تا از شما سوالی ببرسم که مدتی است ذهنم را مشغول کرده است.
عارف گفت سوالت را ببرس, اگر جوابش را بدانم از تو دریغ نخواهم کرد.
مرد گفت: من مدتی است که ازدواج کرده ام و از زندگی ام راضی هستم و دوست ندارم با اشتباهاتم این زندگی را از دست بدهم. اما شنیده ام که اگر من به زنان دیگر نگاه کنم میل خود را به همسرم از دست خواهم داد.آیا این سخن حقیقت دارد؟ چطور چنین چیزی ممکن است ممکن است؟
.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

مردم چی میگن!

 

 

 

وقتی سری به دوستان در فضای مجازی زده بودم متوجه سایت شکیل رفیق ارجمندم شدم که انصافا مطالب ارزنده ای هم داشت. این مطلب توانست  مرا به خود جذب کند...با خود گفتم شاید دوستان نیز با خواندن آن ریشه بسیاری از مشکلات را بشناسند...

یاد این روایت افتادم

قال الحسین علیه السلام:

مَن طَلَبَ رِضَی الناسِ بِسَخَطَ اللهِ وَکَّلَهُ اللهُ إلی الناسِ؛

بحارالانوار، ج78، ص126

کسی که برای جلب رضایت و خوشنودی مردم ، موجب خشم و غضب خداوند شود، خداوند او را به مردم وا می گذارد.

شما هم بعد از خواندن نظر بدهید...

می خواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومی؛ پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! مادرم گفت: چرا؟... پدر بزرگم گفت: مردم چی میگن؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه ی سر کوچه ی مان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چی میگن؟!...

 

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟... خواهرم گفت: مردم چی میگن؟!...

 می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟... آنها گفتند: مردم چی میگن؟!...

می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر بخرم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟... مادرم گفت: مردم چی میگن؟!...

اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!... گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چی میگن؟!...

می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. همسرم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چی میگن؟!...

بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در یک زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چی میگن؟!...

بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... زنم گفت: مردم چی میگن؟!...

مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چی میگن؟!...از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چی میگن؟!...

خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کرد و آروم زیر لب گفت حالا ببین مردم چی می گن !


اخلاق وحیانی

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

خانوما توجه کنن

امروز این ایمیل برام اومده بود 

پس این مطالب از اینجانب نیست ........... (به جان خودم راس میگم)

ولی خوندنش برای شما چه خانوم باشین چه آقا ، خالی از لطف نیست. نظر یادتون نره

 

==============================================

همیشه خانم ها به امر شریف «شرط و شروط تعیین کردن» مشغولن.

ولی حالا وقتشه که ما مردها هم تکلیف خودمون رو روشن کنیم...

خانوما توجه کنن: اینها قانون های ما هستن؛

۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
تراز قلم

چگونه امواج مضر رادیویی را دفع کنیم

بدن شما به طور روزانه مقدار زیادی امواج الکترو مغناطیس را دریافت می کند. شما امواج الکترو مغناطیس را از طریق تجهیزات الکتریکی که استفاده می کنید و نمی توانید کنار بگذارید دریافت میکنید، همچنین از طریق لامپهای روشن که حتی برای یک ساعت هم خاموش نمی شوند.
.
یعنی شما منبعی هستید که مقدار زیادی امواج الکترو مغناطیس را دریافت می کند. به عبارتی دیگر شما با امواج الکترو مغناطیس شارژ می شوید بدون اینکه بفهمید.

 

فواید سجده بر خاک

آیا سردرد دارید؟
آیا احساس ناراحتی می کنید؟
آیا تنبلی در کار و درد در مکان های مختلف دارید؟
شاید علت همه اینها وجود الکترو مغناطیس در بدن باشد!
یک دانشمند غیر مسلمان اروپایی تحقیقاتی را شامل یافتن بهترین روش برای خارج کردن امواج الکترو مغناطیس که به بدن آسیب می رساند انجام داده است. او دریافت

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

اگر نیایید دلخور میشوم

یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند
هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود...!

برای عروس مهم بود که چه کسانی حتما در عروسی اش باشند
از اینکه داییش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخور بود
کاش می آمد ...!

خیلی از کارت ها مخصوص بودند. مثلا فلان دوست و فلان رئیس ..!
خودش کارتها را می برد با همسرش! سفارش هم میکرد که حتما بیایند

اگر نیایید دلخور میشوم
دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد. همه باشند و خوش بگذرانند
تدارک هم دیده بود
آهنگ و ارکست هم حتما باید باشند، خوش نمی گذرد بدون آنها!!!؟

بهترین تالار شهر را آذین بسته ام
چند تا از دوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود
آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود

همان شبی که هزار شب نمیشود
همان شبی که همه به هم محرمند
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمام مردان شهر محرم میشود
این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم

همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست
آهان یادم آمد. این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید
همان شبی که داماد هم آرایش میکند. همه و همه آمدند حتی دایی و
اما ..................... کاش امام زمانمان "عج" بود

حق پدری دارد بر ما...!

مگر می شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود.

به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند:


(ورود امام زمان"عج" اکیدا ممنوع!)

دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک!!

ولی ای کاش کاری میکردی تا من هم می توانستم بیایم...!
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید
(آخه امامان پدر معنوی ما هستن)
دخترم من آمدم اما ...!

گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت

و برای خوشبختی دختر دعا کرد!!
(منبع: وبلاگ علیمه بهشهر!)

پی نوشت:به اندازه همه تنهایی، دلم برایت ت
نگ شده آقا....اللهم عجل عجل عجل لولیک الفرج...یک هفته بود کارتهای عروسی روی میز بودند
هنوز تصمیم نگرفته بود چه کسانی را دعوت کند
لیست مهمانها و کارهای عروسی ذهنش را پر کرده بود...!

برای عروس مهم بود که چه کسانی حتما در عروسی اش باشند
از اینکه داییش سفر بود و به عروسی نمی رسید دلخور بود
کاش می آمد ...!

خیلی از کارت ها مخصوص بودند. مثلا فلان دوست و فلان رئیس ..!
خودش کارتها را می برد با همسرش! سفارش هم میکرد که حتما بیایند

اگر نیایید دلخور میشوم
دلش می خواست عروسی اش بهترین باشد. همه باشند و خوش بگذرانند
تدارک هم دیده بود
آهنگ و ارکست هم حتما باید باشند، خوش نمی گذرد بدون آنها!!!؟

بهترین تالار شهر را آذین بسته ام
چند تا از دوستانم که خوب میرقصند حتما باید باشند تا مجلس گرم شود
آخر شوخی نبود که. شب عروسی بود

همان شبی که هزار شب نمیشود
همان شبی که همه به هم محرمند
همان شبی که وقتی عروس بله میگوید به تمام مردان شهر محرم میشود
این را از فیلم هایی که در فضای سبز داخل شهر میگیرند فهمیدم

همان شبی که فراموش میشود عالم محضر خداست
آهان یادم آمد. این تالار محضر خدا نیست تا می توانید معصیت کنید
همان شبی که داماد هم آرایش میکند. همه و همه آمدند حتی دایی و
اما ..................... کاش امام زمانمان "عج" بود

حق پدری دارد بر ما...!

مگر می شود او نباشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود، اما آقا آمده بود.

به تالار که رسید سر در تالار نوشته بودند:


(ورود امام زمان"عج" اکیدا ممنوع!)

دورترها ایستاد و گفت: دخترم عروسیت مبارک!!

ولی ای کاش کاری میکردی تا من هم می توانستم بیایم...!
مگر میشود شب عروسی دختر، پدر نیاید
(آخه امامان پدر معنوی ما هستن)
دخترم من آمدم اما ...!

گوشه ای نشست و دست به دعا برداشت
و برای خوشبختی دختر دعا کرد!!
(منبع: وبلاگ علیمه بهشهر!)

پی نوشت:به اندازه همه تنهایی، دلم برایت تنگ شده آقا....اللهم عجل عجل عجل لولیک الفرج...
 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

آزادی در غرب به روایت کاریکاتور

 

 

تحت تعقیب
مسلمان! مرده یا زنده! به شدت خطرناک

 

 

یک راهبه می تواند سر تا پایش را بپوشاند تا خودش را وقف خدا کند، درست؟
اما چرا اگر یک دختر مسلمان همین کار را انجام دهد ملامت می شود؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

عملی که از شمارش ثوابش خسته می شوی

 

تقدیم به همه دوستانی که ازدواج کرده اند یا قصد ازدواج دارند!


حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود :
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد.
فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود و من هم برایش عدس تمیز می کردم. آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می خواندند ، عرض کردم : بفرمایید. اظهار داشتند :
بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم ! هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند ، مگر اینکه

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
تراز قلم