یکی از محافظان مقام معظم رهبری نقل می کنند که: افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانهشان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند. تکتک این محلههای خود شما را من حداقل میدانم ما خانواده شهید سه شهید و دو شهید نداریم که ایشان نیامده باشند.
حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاریام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا من بودم. بههمینخاطر میدانم شرایط و وضعیت چگونه بود. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، باحالترین لذتی که آدم میخواهد ببرد را دارد.
بعضیهایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید میروی فقط یک فرزند داشتند که آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچهشان را هم در راه خدا داده باشند. هرچند آنها با افتخار میگویند، ولی ما که مینشینیم نگاه میکنیم، آن خستگی را احساس میکنیم.
بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیة عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازیآباد. خانوادة خرسند چهار تا شهید داده است؛ پدر خانواده، دو فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان اینقدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت میکرد که یکی دو بار آقا گریه کرد.
این فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همة آدمهایی که در راه خدا در کشور ما از ادیان مختلف کشته شدند. چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی و...
صبح روز کریسمس.......
روایت از امام رضا صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند: روزی زینالعابدین صلوات الله علیه در مسجدالحرام در حال عبادت بودند که دیدند شخصی در حالی که طواف کعبه میکند بلند میگوید: اللهم انی اسئلک الصبر. دارد فضرب بکتفه. امام زینالعابدین علیهالسلام با دست مبارک به شانهی همین شخصی که طواف میکرد زدند. در ادامه روایت دارد. قال: سئلت البلاء. با این دعا از خدا تقاضای بلا میکنی؟
ما سه نوع صبر داریم: صبر بر طاعت، صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت. درخواست صبر، یعنی بلاهایی که سمت من میآید، تحملش را داشته باشم. معلوم میشود به سراغ خط بلا و مصیبت رفتهای و در آن خط داری کار میکنی و میخواهی پادزهرش را بهدست بیاوری که کمتر تحت فشار باشی. حضرت به او فرمودند: سئلت البلاء. تو از خدا بلا میخواهی که میگویی: اللهم انی اسئلک الصبر.
به جای این دعا بگو: اللهم انّی اسئلک العافیه و الشکر علی العافیه. خدایا من از تو عافیت میخواهم. دقیقاً ضد بلا است این دعا و حتی توفیق شکرگزاری را هم درخواست میکنی. هم عافیت بده، هم توفیق شکرگزاری که به خاطر این عافیتی که به من دادی شکر هم بکنم. حضرت به آن شخص میفرمایند این را از خدا بخواه.
روایت مفصل است. در ذیلش حضرت این جمله را فرمودند: فإن الشکر علی العافیه خیر من الصبر علی البلاء. سپاسگزاری از عافیتی که خدا داده، بهتر است از صبری که نسبت به بلا داده است. زیرا در مورد بلا چاره نداری. بلا آمده، چکار میخواهی بکنی؟ صبر در بلا ارزش زیادی ندارد. به همان مقداری که جزع و فزع نکنی ارزش دارد؛ امّا جایی که خدا به تو عافیت داده، شکرش با اختیار خود تو است و فشاری هم بر تو نیست. ارزش این شکر، از ارزش آن صبر خیلی بیشتر است. لذا حضرت به او فرمودند: فإن الشکر علی العافیه خیر من الصبر علی البلاء.
انسان باید نحوهی دعا کردن را هم از اولیای خدا بیاموزد. ما نمیفهمیم که چگونه دعا کنیم. اولیای خدا ما را از نظر ایمان، ارزیابی میکنند، بعد به ما یاد میدهند که چگونه دعا کنیم. حضرت به آن شخص فرمودند: تو کجا و صبر بر بلا کجا! برو از خدا عافیت بخواه. بعد هم بر آن عافیتی که به تو داده است شکر کن که این شکر موجب افزونی عافیت هم میشود.