تراز

باید در تراز انقلاب بود

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریه» ثبت شده است

لطف امام رئوفم

عشق در واژه نمی گنجد و معنا نشود

عاشقی با اگر و... شاید و... اما؛ نشود

 

شرط اول قدم آن است که مجنون باشی

هر کسی دربه در خانه لیلا نشود

 

دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم

سر بازار که او، منتظر ما نشود

 

لذت عشق به این حس بلاتکلیفیست

لطف تو شامل ما، یا بشود یا نشود

امام رضا (ع)

 

من فقط روبه روی گنبد تو خم شده ام

کمرم غیر در خانه تو، تا  نشود

 

هر قدر باشد اگر دور ضریح تو شلوغ

من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود

 

بین زوار که باشم، کرمت بیشتر است

قطره هیچ است، اگر وصل به دریا نشود

 

امن تر از حرمت نیست همان بهتر که

کودک گم شده در صحن تو پیدا نشود

 

دردهایم به تو نزدیــک ترم کرده طبــیب

حرفم این است که یک وقت مداوا نشود

 

طوری افتــــاده گـــره بـر دل بیتاب، دخیل

که به جز دست تو با دست کسی وا نشود

 

عشق در واژه نمی گنجد و معنا نشود

عاشقی با اگر و... شاید و... اما؛ نشود

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم

عید امسال پر از بوی گل یاس شده است

 

عید امسال پر از بوی گل یاس شده است

و پر از خاطره ی گندم و دستاس شده است

همه ی دشت گواهند که با بوی بهار
عطر یک خانه ی آتش زده احساس شده است...

چینش سفره ی امسال تفاوت دارد

سین هر سفره، سلامی ست که بر یاس شده است

روضه ی چادر خاکی همه جا پیچیده
سیب ها طعم خوش کوثر و اخلاص شده است...

ابر، در هیأت یک مستمِع مداحی ست

بس که می گرید و دل نازک و حساس شده است

جان گل های جهان پیشکش یاسی که

زخمی سیلی باد و ستم داس شده است...

 

 

وبلاگ چهار فصل

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
تراز قلم